بالاخره بعد مدت ها سد و مانع دیروز همه مشکلایی ک وجود داشتن حل شدن دیروز سرم بشدت درد میکرد اصلا دیگ ذهنم هنگ کرده بود وقتی هیشکی کوتاه نیاد خیلی بده با همهاینا مامان بابام کوتاه اومدن اما نمیدونم چرا همه دنبال اینن ک خونواده من قانع شن😔 اصولا باید طرف مقابلو قانع کنن

خب دوس داشتم همه ی هویی ی چیزایی رو بفهمن اما انگار بضیا با تله پاتی ک با داداششون😒😔 دارن ی چیزایی میدونن سعی میکنم دیگ کاری ب کارش نداشته باشم. هرکی باید خودش حد خودشو بدونه ک متأسفانه بضیا این چیزا حالیشون نیس.... تنها ادمیه ک بهم انرژی منفی میده..اه اه

اما درمورد انتخابم اینو خیلی خوب میدونم ک خیلییییی پسر خوب و فوق العادهههه جوری ک زیرخاکی محسوب میشن😅 و  بهش اعتماد کامل دارم ک اینجوری نیس 😌 دیروز تو کلاس ی لحظه متوجه رفتارا و کارای چن ر وزش شدم و چن لحظه بعدش ک با دو سه تا از بچه ها میحرفیدیم یکیش ناگهانی گف دقت کردین ی نفر چقد اقا و سربه زیرترررر شده همه تایید کردن منم ک خودم میدونستم ک ایشون فوووووق العادن تو دلم تحسینش میکردم و افتخارات فراوان😅 تو وبلاگش دوتا متن گذاشته ک هردوتا رمز دارن یکی روز خاستگاری بود ک باهم حرف زدیم اما هنوز خاستگاری رسمی مونده😉 و یکیش هم ک دیشب هرچی میزدم باز نمیشد انقد کلافه شدمااااااا اما ظهر ی هویی باز شد☺

چن روز پیش گوشیم خراب شد تازه فهمیدم ک واقعا معتاد فضای مجازی و گوشی شدم قبلش ب فرمانده ک جواب منفی داده بودم هی دلیل میخواس برا نه گفتن هرچی هم میگفتم اخلاق و رفتارمون ب هم نمیخوره و من شمارو ب چشم هم دانشگاهی میبینم تأثیری نداشت 😔 برخلاف خیلیا دوس ندارم بقیه رو با ح یا رک گویی خیلی شدید ناراحت کنم یا چیزی اما اخرسر مجبور شدم رک بگم ک هیچ حس و علاقه ای بهتون ندارم و بعدش بیچاره هیچی نگف😔 الکی بیکارین دنبال رفع ابهام بشین نتیجش همین میشه دیگ 

اما سخن آخر اینکه دوست دارم و بهت افتخار میکنم😊

 

 




برچسب ها:دختر دانشجو، پرستاری، ورودی94، نوشته های یک پرستار،
امتیاز : :: نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0
تعداد بازدید مطلب : 25

[ پنجشنبه 24 فروردین 1396 ] [ 22:34 ] [ baran ]

[ نظرات (0) ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه