به نام خدا

سلام...

بالاخره تصمیم گرفتم یه وبلاگ درست کنم جایی برا خاطرات و احساساتم که شاید بهترین جا برای گفتنشون همین جا باشه یه جورایی ادم با نوشتن احساس سبکی میکنه البته قبلا یه دفتر داشتم برا خط خطی های خودم اما بنا به دلایل امنیتی و افتادنش دست بقیه فک میکنم اینجا بهترین جا باشه

ترم جدید (ترم چهار) تازه شروع شده منم مثلا تصمیم گرفتم مثه ترم یک خوب بخونم الف شم البته اینم مثه بضی کارا هنوز در مرحله ی تصمیمه هنوز اون شنبه پیدا نشده:)

ترم قبل اتفاقای غیر منتظره بد و خوب زیادی افتادن که احتمال یکیش منفی بی نهایت بود...بدترییییینش رفتن یکی از بهترین استادای دانشکده بود که خیلییییی دوسشون میداشتم با بودنش انگاربه اطرافیانش  انرژی تزریق میکرد با اینکه هرزگاهی تو بیمارستان میبینمشون ولی خب استاد خوب کم پیدا میشه از نظر نمره و معدل اینا هم این ترم افتضاااااااح بودم هنوز نمره چن تا درس مونده ک اصل کاریه واحد قلبه...این قلب بضی وقتا کار دست ادم میده.. هعیییییییی... اخر هفته ای خیلی کار دارم ... فعلا برم