بدترین درده خیلییییی بد🙁 منظورم دندون درده😫سرکلاس یه هویی بدتر شد😬 موقع برگشتن همسری کل مسیرو با نگاهای قشنگش و بوسای یواشکی بین حرفاش برام حرف میزد تا دردم یادم بره 😍😍😍وسط راهم برام قرص گرف بین راه گف ک دنتول بگیریم ولی بنظرم قرصا کافی بودن و نذاشتم اماااااااا جالبترین و پرذوق ترین و قند تودل آب شدن ترین قسمت زندگی امروزم یه هویی ظاهر شدن جلو در بود چون خیلی خوب نشده بودم برام دنتول گرفته بود همه جوره فداش میشم خدارو هزاران بار به داشتن همچین همسر فوق العاده ای شکر میکنم خیلی دوست دارم آقاهییی😘❤️😍 الان ک دارم مینویسم داره بارون میاد امروز با همه ذوقاش چن تا ضدحالم برام داشت خب یکیش این بود ک چیزی رو دید ک نباید میدید و فهمید دارم چیکار میکنم 😫😒😒😒😒نمیدونم الان باید چیکار کنم!!!!🤔😩کارآموزی فردا کلا لغو شد وقراره بریم پشم بشوریم هوام ک بارونیه و سرد باید ارائه بدیم و پورپوزال کار کنیم و ی کار جدیدم همسرجان گرفته ک باید ترجمه کنه ی عالمه کار داریم البته من بیشتر😊 سنی چووووووووخ چووووووخ استیرم منیم جانیم❤️


برچسب ها:دختر دانشجو، پرستاری، ورودی ۹۴،نوشته های یک پرستار،
امتیاز : :: نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0
تعداد بازدید مطلب : 58

[ شنبه 06 آبان 1396 ] [ 23:55 ] [ baran ]

[ نظرات (0) ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه