ارائه ی امروز خراب شد 😔صدای آیه های اسلایدارو تو دوتا کلاس چک کردیم ک درمی اومد لحظه ی آخر کلاسمون عوض شد ورودی ها اومدن کلاس ما اون یکی کلاس هم نگا نکردیم ک کار میکنه یا نه وسط ارائه صداش درنیومد واقعا اعصابم بهم ریخت دوتا از دوستامم ک خودشونو گم کردن اصلا نفهمیدن چی گفتن مجبور شدم از گوشیم باز کنم با اینکه صداش کم بود ولی از هیچی بهتر بود راهنمایی پنهانی وسط ارائه هم کارساز نبود مردم تا این چن دقیقه گذشت....هوووفففف😔😔😔

شنبه و یکشنبه ها ک میریم کاراموزی مخصوصا یکشنبه ها ک تا شب بخاطر برگزاری کلاسای تفسیر میمونم شب خیلییییی خسته میشم فرداشم ک روان داریم و باید درس بخونم 😔اصلا حس نوشتنم نمیاد جاش خوابم میاد😉 این هفته برا اولین بار آنژوکت زدم خیلی شیک و تمیز☺ بعدشم اون وسطا دردو دلای دوستانه با استاد صحبت از اینجا شروع شد ک استاد هم کردی بلد بود هم ترکی ماهم ک کنجکااااااااااوو☺البته درجه ی کنجکاوی یکی از بچه ها خیلی بیشتر از بیشتره 😃 میگفتن ک حدود 40سال پیش ک بهیاری تو بورس بود و پرستار تک و توک بود سنندج بهیاری برمیداشت باباشون از اینجا و مامانشون از بانه از اونجا قبول میشن موقع ثبت نام انگار پسر زیاد بوده و مامانشون با یکی از فامیلاشون اونجا رفته و ایشون ب پسرا گفته برین کنار ک دخترعمه منم اسمشو ببینه اون لحظه باباشون نگا میکنه میبینه ک اسمشون زیر اسم اونه وقتی برمیگرده بگه جرقه ی عشق بینشون زده میشه بعد کلی سختی باهم نامزد میشن و بعد کلی زندگی عاشقونه استاد قشنگ ما حاصل ازدواج میشه 😉 متأسفانه دوسال پیش مامانشون ناگهانی فوت میکنن 😳میگن ک هنوزم ک هنوزه هر روز به خواب باباشون میره و فقط موقع عقد به خواب ایشون اومده...جرقه ی عشق بین مامان بابای یکی از بچه های کلاس هم تو دانشگاه زده شده...بعد رست دوستمو بردم خابگاه از صبح حالش خوب نبود دوباره برگشتم بیمارستان موقع برگشتن مثه اتفاقی ک معاون مدرسه جلوتو میگیره میگه فردا مامانت بیاد مدرسه افتاد😔

 




برچسب ها:دختر دانشجو، پرستاری، ورودی 94، نوشته های یک پرستار،
امتیاز : :: نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0
تعداد بازدید مطلب : 34

[ سه شنبه 10 اسفند 1395 ] [ 22:02 ] [ baran ]

[ نظرات (0) ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه