این ترم آقایی بخاطر من نرف خونه و مونده اینجا خیلی اصرار کردم ک بره چون میدونم واقعا اینجوری سختشه و تنهایی تو خابگاه خیلی خوب نیس اما بخاطر من چیزی نمیگه و میگه ک اینجوری راحته با اینکه خیلی استرس امتحانارو دارم ولی آرامشی ک کنار همسرجان دارم باعث میشه کمتر بهشون فک کنم از زمان عقد تا حالا دیروز اولین روزی بود ک از هم دور بودیم و همدیگرو ندیدیم با اینکه ی روز بود ولی خیلیییی دلم براش تنگ شده بود انگار چندین سال بود ک ازش دور بودم هرچی بیشتر میگذره عاشقترش میشم😊تازگیا هم ک  اولین تجربه های دوتاییمون بیشتر میشه روز قبلش ک پیکنیک دوتایی داشتیم خیلیییی خوش گذشت امروزم رفته بودیم برا عالیجناب پیرهن بگیریم ک همه جا بسته بود و افطارو رفتیم بیرون و اولین رستوران دوتایی ☺ انقد دوسش دارم ک حاضرم بخاطرش هرکاری بکنم ینی هرکاری هم بکنی بازم کمه در کنارش اصلا گذر زمان حس نمیشه ی هو ک ب ساعت نگا میکنی میبینی برخلاف تصورت چندین ساعت گذشته.... دیشب ی چیز جالبی گف اصلا دقت نکرده بودم بهش اینکه اکثرا همه ی لحظه های خوبمون بارون می بارید و هواهم دونفره بود مثه هوای بارونی روی پل یا بارون توی کوچه بن بست آخریشم ک دو روز پیش ک اولین پیک نیک دوتایی رفته بودیم بود باران عشق ک میگن همینه😊

خیلی دوست دارم😊




برچسب ها:دختردانشجو، پرستاری، ورودی94، نوشته های یک پرستار،
امتیاز : :: نتیجه : 1 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 1
تعداد بازدید مطلب : 22

[ دوشنبه 15 خرداد 1396 ] [ 0:53 ] [ baran ]

[ نظرات (0) ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه